هفته اول دسامبر یاد آور روز های فقدان دو شخصیت مبارز نستوه کشور
ر. حسن ر. حسن

دسامبر از جمله ماهائیست که ایامش در طول تاریخ رویدادها وواقعات بزرگ مثبت ومنفی اعم از سیاسی, اجتماعی, فرهنگی و نظامی را در صفحات تقویمی خویش حفظ نموده است.

برای جنبش چپ افغانستان هفته اول دسامبر یعنی روزهای اول و پنجم آن در بر گیرنده فقدان فزیکی دو شخصیت بارز, دو نستوه مرد مبارز و یکی از پیشقراولان این جنبش, زنده یاد ببرک کارمل یکی از موسسین برجسته و متبارزترین رهبر مدبرحزب دموکراتیک خلق افغانستان و زنده یاد محمود بریالی شخصیت توانا, مبارز خستگی ناپذیر و ادامه دهنده راه آزادی و عدالت اجتماعی کشورمیباشد.

ارچند نبود این دو شخصیت بی بدیل ازلحاظ فزیکی که امروز در کنار ما نیستند و جامعه مدنی و روشنفکری بویژه جنبش چپ افغانستان جای شان را خالی یافته و در بسیج نیروهای ملی ـ دموکرات و مترقی از موجودیت چنین یک رهبر واقعی احساس کمبودی مینمایند, اما جای بسا مباهات و خوشیست که اندیشه ها و آرمانها ی این دو راد مرد بزرگ نور افگن راه مبارزات حال و آینده نسل کنونی و آتیه خواهد بود.

بلی دوستان!

درست هشتاد و یکسال قبل شخصیت شناخته شده معاصر کشور که نامش با تاریخ و تاریخمردان پیوند ناگسستنی دارد در کابل پایتخت, خطه باستانی مان افغانستان چشم به جهان گشود.

در باره مبارزات درحیات اجتماعی و سیاسی ایشان, یادداشتها و خاطرات آگاهان میرسانند که زنده یاد ببرک کارمل از آوان نوجوانی زیاد تیزهوش و علاقمند به بمسائل سیاسی و اجتماعی بوده, با صفت اهل کتاب بودن, نبشته ها, کتب, مجلات و رساله هائ پیشینه ها, شخصیتها و دانشمندان علوم مختلفه را مطالعه نموده و نتائج مشخص مطالعات را مورد ارزیابی دقیق قرار میداده است.

رفیق کارمل در عنفوان جوانی بمبارزات سیاسی علیه استبداد, ارتجاع و عمال بین المللی آنها پرداخته و سپس بخاطر رنجهای بیکران خلقهای ستمدیده افغانستان و جهان در بنیانگذاری جریان سیاسی در کشور سهم و نقش بزرگی را ایفا مینماید.

 این بزرگ مرد در راه تحقق آرمانهای  والای انسانی یعنی ایجاد جامعه رفاء و سعادتمند بمردم و میهن در دوران مبارزاتش در کشوراز هیچگونه ایثار و فداکاری دریغ نورزیده ودرین راستا تلاش و مبارزه بی امان و بی پایان را الی اخیر عمرادامه داد.

شایان تذکر است که مقارن به دوران زندگی زنده یاد ببرک کارمل انسانهای زیاد و شخصیتهای فراوانی هم عصر او وجود داشتند و عده آنها تا هنوز حیات داشته واز نعمت صحت و عمر طولانی برخوردارند. بدون تصور بر بی احترامی به اوشان, باید یاد آور شد که آنها هیچوقت مانند زنده یاد ببرک کارمل بمثابه یک شخصیت استثنائی, برجسته و ماندگار در تاریخ معاصر کشور مان وجهان متمدن متبارز نشده اند.

تاریخ مبارزات سیاسی افغانستان طی نیم قرن اخیر, بخصوص بعد از تاسیس حزب دموکراتیک خلق افغانستان با نام  شاد روان ببرک کارمل پیوند ناگسستنی دارد بدین معنی که استقامت, استواری, و شهامت موصوف و علنیت, شفافیت و صداقت و پاک نفسی در عملکرد ایشان به  باعث شد که بعنوان که فرزند واقعی و برومند مردم افغانستان بوده است.

زنده یاد ببرک کارمل در جوانی بخاطر مبارزات عادلانه اش  روانه زندان استبداد سلطنتی شد.

او با داشتن آرمانهای آزادیخواهانه, نظریات دموکراتیک و مردم سالار اش بود که مطابق خواست و حمایه قشر وسیع از مردم رنجدیده افغانستان در پارلمان کشور راه یافت.

زمانیکه از تریبون پارلمان, ارتجاع و استبداد را مورد نکوهش و انتقاد قرار داده و بخاطر دفاع از دموکراسی, آزادی و حقوق توده های ملیونی کشور سخن میراند مورد تهدید, تخویف وضرب و شتم عناصر ارتجاعی ووابستگان استبداد قرار گرفت.

در دوره بعدی که حاکمیت بدست حزب دموکراتیک خلق افغانستان افتاد, غاصبین و تشنه گان قدرت که تحمل درک, درایت, محبوبیت, نفوذ و اعتبار رفیق کارمل را در بین مردم نداشتند با توطئه ها و اتهامات گوناگون موصوف را کنار زده و تبعیدش کردند. اما این همه دسائس نتوانست ذره ئی هم اعتبار و بزرگواری زنده یاد کارمل را خدشه دار سازد بلکه شخصیت او اوتوریته وحقانیت بیشتر پیدا نمود. تا اینکه بعد از سرنگونی جباران حاکم دوباره برای نجات مردم و برای خدمت به مردم شتافت.

اینکه چگونه بخدمت مردم خود قرار گرفت, همه مسائل را در بیانات, سخنرانیها, مصاحبه و صحبتهای رسمی شان در وسایل اطلاعات جمعی داخلی و بین المللی به وضاحت وصراحت لهجه بیان نموده و در زمان های معین به تمام سوالات ژورنالستان و خبر نگاران پاسخهای مقنع ارائه کرده است که همه و همه درج صفحات زرین تاریخ و زمان گردیده است.

هرگاه زمامداران پیشین کشور را مورد توجه قرار دهیم دیده میشود که افغانستان بعد از تشکیل دولت امیر عبد الرحمن خان رهبران زیادی را پشت سر گذاشته است و زمانیکه عملکرد های این زمامداران را بطور مقایسوی به نقد وبررسی میگیریم مشاهده میگردد که

 

خود عبدارحمن خان متهم به قسی القلبی وواگذاری قسمت اعظم از خاک افعانستان بنام خط نام نهاد دیورند بوده پسرش امیرحبیب الله خان بجز عیاشی و خوشگذرانی به اعتلای وطن توجه مبذول نداشته است.

شاه امان الله با احساس آزادیخواهی استقلال سیاسی افغانستان را از انگلیس حاصل و در پی اصلاحات جهت ترقی وطن گام برداشت و به  نسبت اشتباهات و عدم تدبیرو رعایت شرایط موجود آنزمان , اقداماتش با اغتشاش داخلی ناشی از تحریکات  بیرونی به ناکامی انجامید و در نهایت امر منجر به سقوط سلطنت و رویکار آمدن پدیده عقبگرائی شد.

بعدا" زمانیکه با حمایت اجانب پای نادر خان در ایجاد دولت جدید کشانیده شد, سیستم دولت دوباره شکل میگیرد و مخالفین به جوغه اعدام بسته میشوند و اسبتداد سلطنتی مجددا" قوام می یابد.

بگفته معروف مردم که "خانه ظلم خراب است" , نادر خان ترور میشود و پسرش شاه جوان به تخت سلطنت جلوس میکند.

محمد ظاهر شاه چهل سال تمام, در مقایسه با کشور های هم سطح و سویه, وطن را در حالت رکود نگه میدارد وفقط با استفاده از بوته فقیری مردم را فقیر تر میسازد و در نتیجه مسند قدرت را به پسر کاکایش سردار محمد داوود خان که درین چهل سال زمامداری شریک حکومتداری اش بود واگذار شده و خودش به ایتالیا اقامت میگزیند.

داوود خان سلطنت را تحت نام جمهوریت پنجسال دیگر تمدید نموده در ایام نخست همکاری ترقیخواهان را بخود جلب و سپس نظر به خود خواهی ها ووابستگی های تاریخی, با تحت تاثیر قرار گرفتن نظریات اجانب, وطنپرستان را از خود دور ساخته, دست به توطئه و دسیسه, قتل و زندانکردن آنها میزند و عملا" بر خلاف جنبش های آزادیخواه کشورقرار میگیرد و در همین راستا تحت دسائس مختلف رهبران برجسته حزب دموکراتیک خلق افغانستان را محکوم به زندان مینماید و زنده یاد ببرک کارمل بار دوم روانه زندان میشود. و به اینگونه داوود خان با تحریک نمودن نهضت خواهان زمینه سقوط خود را  فراهم آورده وجناحهای قبلی حزب دموکراتیک خلق افغانستان ( خلق و پرچم) که وحدت میکانیکی بین شان تامین شده بود با استفاده از شرایط  ایجاد شده قدرت را بدست گرفته

و به زمامداری جمهوری ـ سلطنتی بعد از سپری شدن پنجسال نقطه پایان میگذارند.

بعد از بر اندازی رژیم داوود, در اوائل حاکمیت, در داخل حزب تفتین توام با توطئه و شرر اندازی حفیظ الله امین آهسته آهسته بصورت علنی بروز نموده و پلانهای شووونستی آن بر ملا میگردد و صداقت مبارزین اصیل و شخصیتهای متعهد به مردم و جامعه با موضعگیریهای واقعگرایانه, استدلالات منطقی شان در برابر قضایای جدید تحت سوال قرار میگیرد و به زعم حفیظ الله امین و همدستانش چنین  موضعگیری ها,تسلیم طلبی و خیانت شمرده شده و به این ترتیب این اختلافات در سطح رهبری حاکمیت اوج میگیرد چون اینهمه مواضع اصولی به طبع و مزاج تشنه گان قدرت یعنی امین و همفکرانش برابر نبود بنا"در صدد ازبین بردن, زندانی کردن و تبعید کردن حریفان خود می براید. و بدیگونه شخصیتهای شناخته شده و مبارزین واقعی را از صحنه سیاسی کشور خارج و خود را بر جامعه تحمیل و فضای ترور و اختناق را حاکم میسازد.

رفیق ببرک کارمل درست در شرایطی بوطن باز میگردد که همه جامعه در استبداد, اختناق ووحشتزدگی بسر میبرد.

با وجود اینکه نیروی های همبسته بین المللی یک قطب دیروز جهانی به کمک حاکمیت جدید شتافته بودند, اما مزاحمتهای قطب دیگر جهانی و ارتجاع منطقه در مجموع باعث بطی ساختن فعالیتهای گسترده انسانی زعامت کشور میشوند.

 زنده یاد ببرک کارمل این شخصیت بی بدیل که با تمام احساس و عواطف انسانی بوطن بر گشته بود در نخستین گامها زندانیان زنده مانده  از تیغ امین را آزاد و بزندگی آبرومندانه شان باز گرداند و به این شکل برجنایات جنایتکاران نقطه پایان گذاشته و اعتماد مردم بلا کشیده را در امر تامین عدالت اجتماعی و استحکام حاکمیت مردمی و قانون جلب نموده ,همکاری آنها را با حاکمیت جدید معطوف نمود.

البته در آنزمان سوالات بسیار بزرگی در برابر حاکمیت جدید و زعامت کشور هم در سطح ملی و هم در سطح بین المللی قرار داشت.

 برآورده نمودن تمام آرزو های مردم کار آسانی نبود پیشبرد امور با قبول مشکلات فراوان صورت میگرفت, مگر استعداد و قدرت سازماندهی, دور اندیشی, استقامت,پایداری و ایمان به راه و اندیشه فکری از صفات و امتیازاتی بود که فطرتا" نصیب رفیق کارمل گردیده بود که امروز با گذشت ایام حقانیت راه , اندیشه و کردار این مرد مدبر بیشتر بوضاهت به نظر میرسد .

این زنده یاد ببرک کارمل بود که با همرزمان خویش با اعتقاد راسخ , خدمتگزاری بمردم را از طریق حزب خدمتگزار, نیرومند, منضبط, مبتکر, متشکل و متعهد سراغ دیده بود و درین راه بصورت فعال ,صادقانه و پیگیرانه عمل نمود که راه روانانش همه آرمانها و اندیشه های این راد مرد بزرگ, این مسیر انسانی را ادامه داده و پرچم پر اهتزاز آنرا به نسلهای بعدی انتقال میدهند.

جا دارد که در ین رابطه از یکی از شخصیتهای مبارز دیگر نه بحیث برادر و عضو خانواده رفیق کارمل بلکه بمثابه همرزم و ادامه دهنده راه و اندیشه های ایشان, زنده یاد محمود بریالی که قلبش اش درست در پنجم دسامبر یعنی مصادف با همین امروزاز طپش باز ماند و جسما" به جاودانگی پیوست با افتخار یاد نمود.

 زنده یاد محمود بریالی بعنوان مرد مبارز راه آزادی و عدالت اجتماعی نه تنها راه بزرگ رفیق کارمل را در اندیشه ادامه داد بل پس از خاموشی زنده یاد ببرک کارمل پرچم با افتخارعملکرد راه او را در اهتزاز نگهداشت و توانست بحیث یکی ازموسسین برجسته نهاد  بزرگ ترقیخواه امروز که فعالیتش در داخل و خارج کشور بصورت گسترده آن جریان دارد متبارز گردد.

ما درین برهه در ایامی قرار داریم که مصادف به روز های خاموشی و نبود فزیکی این ابر مردان تاریخ کشور میباشد.

 در حالیکه به روح این دو شخصیت جاودانه درود میفرستیم و روانشان را شاد میخواهیم, عمیق ترین تسلیات خویشرا به اعضای محترم خانواده, اقارب, دوستان و همرزمانشان تقدیم میداریم.

راه و نامشان ماندگار

5 دسامبر 2010 میلادی


December 5th, 2010


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
مسایل تاریخی